بدرانلو...محض دل دخترمون

اگه یادت اومد اینجا کجای بدرانلوئه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

انگورای باغ بابا بزرگ یادته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خوب حالا اگه خیلی زرنگی بگرد وتواین نقشه خونه عمو رضا خانتو پیدا کن

۹۱/۱۱/۲۲

ن. علمی نیک

نظرات (۷)

۲۲ بهمن ۹۱ ، ۱۹:۰۵

MelikA

فکر کنم خونه شونو یابیدم! اما اون پلو فیچیر کنم اشتباه گفتم!! نمیدونم که! دههههههههههه اصلنشم عکساش واقعی نیستننن اونجا ده قرن پیش بود که فکر کنم انقدر سبز بود.... هعی روزگار... بحران آببببب... آی خدااااااااا

۲۲ بهمن ۹۱، ۲۱:۵۰

پاسخ:

اون پل همونجائیه با مامان زهره میرفتین بدرانلو افتادین تو جوب
بعدشم الانم بهار همینجوریه

۲۲ بهمن ۹۱ ، ۲۳:۲۲

MelikA

آهان اونی که بعد ایکم اونور تر یه جاده ی وحشتنـــــــــــــــــــــاکه؟؟

کو پس من که اینجا جاده نمیبینم..

۲۳ بهمن ۹۱، ۰۹:۰۳

پاسخ:

چون جاده هه تو عکس نیست.
بچه تو درس نداری مدام پای کامی نشستی تا پست می زنم جواب میدی؟

۲۳ بهمن ۹۱ ، ۰۹:۱۵

دوست

همیشه به گردش ,عجب حال منو مامانو میپرسی ,مامان میگه خیلی بدی ,دیگه دوست ندارم ,میرم با یکی دیگه دوست میشم

۲۳ بهمن ۹۱، ۱۰:۱۸

پاسخ:

گردش کجا بود؟ فقط عکسه دلبندم. ما که این چند روزه رو هم مریض بودیم منزل مشغول استراحت . میومدین احوالپرسی یه کمپوتم میاوردین دیگه

۲۳ بهمن ۹۱ ، ۱۲:۴۲

مهاجر

سلام

خیلی قشنگ بود روستا و عکس هایش

چقدر زندگی در روستا را دوست دارم علیرغم همه سختی هایش

باغ انگور مرا یاد کودکی هایم و باغ پدربزرگم در راهدانه می اندازد

خدا همه بابابزرگ ها و مادر بزرگها را بیامرزد

روزگار گذشت و ما شدیم بابابزرگ و مادربزرگ روزی برای ما هم نوه ها فاتحه خواهند خواند؟

۲۳ بهمن ۹۱، ۱۳:۵۵

پاسخ:

منم عاشق زندگی تو روستای سر سبزو خوش آب و هوا هستم

۲۳ بهمن ۹۱ ، ۱۳:۳۱

دوست

خدا بد نده ,حالا که خوبی ؟منم مسافرت بودم ,رفتم ولایت ,منو چرا ولی مامانو تو باید راضی کنی ,رفته مغازه دوستش خرید جدید انجام داده

۲۳ بهمن ۹۱، ۱۳:۵۴

پاسخ:

انفولانزا شدید بد .... خواهرام و عموهام اومدن از اولش مریض بودم تا اخر اصلا نتونستم یه دل سیر ببینمشون( گریهههههههههه)

۲۳ بهمن ۹۱ ، ۱۴:۰۰

دوست

باز یاهو باز نمیشه ؟الان که هستی

۰۵ مهر ۹۶ ، ۰۶:۵۹

مزایده

ممنون از سایتتون

در مسیر آسمان

خونه ی حرفای من