در مسیر آسمان

خونه ی حرفای من

رنگ خدا

تازگی ها وقتی نفس می کشم یاد سعدی می افتم و وقتی یاد سعدی می افتم یاد منت خدای را عز وجل و وقتی یاد دو نعمت می افتم و نفس را توی ریه هایم فرو می برم ناگهان عطر خدا در وجودم می پیچد و وقتی می خواهم این عطر را در وجودم نگهدارم باز هم یاد سعدی می افتم و یاد نعمت بعدی و مجبور می شوم باز هم منت خدای را بگویم عز وجل و باز هم عطر خدا که در زندگیم می پیچد.

نمیدانم شاید تازگی ها یک کم حالم خوب نباشد.

خدا را شکر که عالم من فقط دو بخش است ولا غیر!!!

۰۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۳۲ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

اِنَّ اللهَ فِی قُلُوبِ المُنکَسرَه

دلم تنگ است

دل آیینه ی اشک است

امشب حال باران دارد و اما نمی بارد 

بزن سنگی ترک بردارد این زنگار بسته دل

خداوندا تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری

خودت بشکن دلم را و سرای باقیش کن




۳۰ فروردين ۹۲ ، ۱۸:۵۳ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

دلتنگی های من ، سلام!!!

بالای تخت یوسف کنعان نوشته است

هر یوسفی که یوسف زهرا (س)نمی شود






دلتنگی هایم سلام! بی قراری های هر شب سلام! تنهایی های هر روز سلام! زخم های تازه، ناشکیبایی های همیشه، چشم های بارانی، سلام! امشب دوباره بر من ببارید. نگذارید بی نصیب بمانم.
ای زخم ها! ای زخمه ها! امشب را هم شکیبا باشید؛ شاید فردا خورشیدی از سمت مغرب برآید و تابشی دیگرگونه را آغاز کند. من نیز امیدوارم که مرهمی تازه بر شما بنهم...


(جواد محمدزمانی)
                 
۲۹ فروردين ۹۲ ، ۲۳:۵۰ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

بانوی مهربان مدینه

سلام بر تو ای بانوی آزموده شده! پروردگارت پیش از آنکه تو را بیافریند، آزمودت و تو را شکیبا یافت در راه حق و حقیقت. من بر این باورم که دوستدار توام و بردبارم در آنچه پدر بزرگوارت، جانشین خویش را آموخت و برایش میراث به جا گذاشت. از تو خواهانم که به یمن ایمانم، به پیامبر و وصی اش مرا بشارت دهی و با خجستگی ولایتت، مرا رستگار سازی!



 

بچه های مدرسه  با دل پاک و صادقشون برای بانوی مهربان مدینه مجلس روضه برگزار کردند و عزادار شدند.
باورم نمیشد . اشک های بچه های کوچولو چنان بر روی گونه می ریخت که دل سنگ هم آب می شد.








شب در پیش و مدینه سر درگم که چگونه با مصیبت زهرا(س) خو بگیرد؟!
مگر چند ماه از عروج روح پیامبر گذشته است؟ سوگ فقدان رسول خدا(ص) هنوز از جان مدینه رخت نبسته است که به سوگ فرزند دلبند حضرت بنشیند.








بر حاشه برگ شقایق بنویسید
گل تاب فشار در و دیوار ندارد






امشب از فدک خبر بگیرید؛ از نخل هایش که شمعند و از جویبارها که سقاخانه! بیایید ای خاکی ها، آسمانی ها، خانه عزای ابدی اینجاست! امشب از بیت الأحزان هم خبر بگیرید! بانویی هر روز دست دو فرزند خود را می گرفت و تا بیت الأحزان راه می پیمود و در آن آتش سوزان تحصن می کرد و می نالید و می گریید تا صدایش را؛ صدای اعتراضش را همه بشنوند. بانویی که اگر بر دیوارهای زمان گوش بچسبانید، از برگ برگ تاریخ شیعه، گریه اش را می شنوید؛ هم شب و هم روز. بانویی که نمی خواست کسی آزرده شود، ولی می خواست اعتراض و فریاد حق خواهی اش به گوش همگان برسد.




۲۶ فروردين ۹۲ ، ۱۱:۵۶ ۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

سال نو مبارک

یک سال دیگر هم گذشت ...شاید بی انکه بدانم چگونه! خدایا چند قدم توانستم به تو نزدیک تر شوم؟ نکند پاسخت این است که ای بنده من از من دور شدی و نفهمیدی ... خدایا چشمهایم را رو به آبی آسمان بزرگیت باز کن و نو کن مرا. تازه کن روحم را ...بگذار همراه با کوچ پرستوهای مهاجر من هم به سوی بهار بندگیت پرواز کنم. مهربانم ... سالی که پیش روست برایم سال بندگی و بهار معرفت قرار ده...

نمیدانمچرا هر گاه می خواهم دستهایم را به سوی آسمانت بلند کنم و نوری را که می اندیشم توئی نظاره کنم پرده ای از اشک چشمانتم را می پوشاند. با خودم می گویم نکند نشانه خوبیست. نکند این یعنی من هنوز میتوانم...نکند این یعنی هنوز هم امیدی به نجاتم هست. شاید هنوز هم دیوار دلم شکستنیست. میخواهم بشکنم در خود... می خواهم فرو بیافتم شاید در این شکستن تو را بیابم.

خدایا ...گم شده ام .... بگذار پیدا شوم...

ما از خدای گم شده ایم او به جستجوست...


۲۹ اسفند ۹۱ ، ۱۷:۱۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

شهادت قسمت ما میشد ای کاش...

۲۵ اسفند ۹۱ ، ۱۵:۰۷ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

سال نو در مدرسه ما

سال نو همه پیشاپیش مبارک .


بوی بهار تو مدرسه ما هم پیچید و جشنواره هفت سین برپا شد. بچه ها ذوقی داشتن که نگو و نپرس. هر کلاس یه سفره هفت سین تو سالن داشت.

فریبا جون و زهرا جون خودتون بیایین تعریف کنید دیگه....

اینم عکساش:




























اینا هم هفت سینای کار من روی تابلو.
هفت سین قرآنی  :




اینم هفت سین کاغذی:






و اما اینم کیکی که واسه هفت سین کلاس شکیبا درست کردم  و ایشاللا دستورش به زودی تو یه پست دیگه


۲۴ اسفند ۹۱ ، ۲۳:۴۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

یک روز جمعه سر زده، آقا، بیا ببین...

تهران...هوای سُربی آذر... ولیِّ عصر
دور از نشاط صبح و کبوتر... ولیِّ عصر

سرسام بنزها و صدای نوارها
شب‌های بی‌چراغ و مکدّر ولیِّ عصر

خاموش در بنفش مِه و آسمان‌خراش
در برزخی سیاهْ شناور، ولیِّ عصر

پنهان در ازدحام کلاغان بی‌اثر
زیر چنارهای تناور، ولیِّ عصر

خالی از اتفاقِ رسیدن، تمام روز
تاریک و سرد و دلهره‌آور، ولیِّ عصر

با لنزهای آینه ای پرسه می‌زنند
ارواح نیمه‌جان زنان در ولیِّ عصر

مانند یک جذامی از خود بریده است
در های و هوی آهن و مرمر، ولیِّ عصر


یک روز جمعه سر زده، آقا، بیا ببین
تو نیستی چه می‌گذرد در ولیِّ عصر؟




مریم سقلاطونی


۲۳ اسفند ۹۱ ، ۱۷:۴۶ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

کیک سورپرایز

این کیکو چند وقت پیش واسه تولد محمد رضا درست کردم.



اسمش سورپرایزه برای اینکه وقتی کیک بریده میشه شکل جینگولی جینگیلی کیک دیده میشه.

کیک سورپرایزای خوشگلی هست. که تونت گردی میتونید پیدا کنید. من چند مدلشو براتون کپی کردم مثلا این مدلی:














خوب .... من می خواستم کیکم شکل پوست زرافه بشه .... یعنی لکه های قهوه ای تو زمینه کرم رنگ روشم خط خطی کنم ولی شکل هر چیزی بود الا زرافه. چه کنیم دیگه . ما که قناد حرفه ای نیستیم .

حالا اینم کیک سورپرایز:

اول یه کیک شکلاتی خوشمزه پختم با این دستور 

بعد نشستیم نصفشو خوردیم . مممممممممممم  به به با چائی کلی چسبید.

بعد این کیکو به تکه های مثلثی تقریبا مساوی تقسیم کردم . اینجوری:





خوب... این کیکپخته و خنک شده و آماده ست . میذاریمش کنار.
یه کیک دیگه لازم داریم که رنگش کرم رنگ باشه و بشه کیک زمینه . باید این کیک سنگین باشه .مثلا با کیک اسفنجی و اینجور دستور ها که پفکی هستن خوب در نمیاد.
هیچی دیگه. حالا وقتشه که مایه کرم رنگو لابلای کیک قهوه ای بریزیم داخل قالب.

اول یک سانت از مایه کیکو ریختم کف قالب . بعد تکه های کیک روچیدم روش به صورت نامنظم . بعد لابلاشو مایه کیک ریختم.








به همین ترتیب همه موادی روکه داریم تو قالب میریزیم و قالبو میذاریم تو فری که از قبل گرم شده.
مدت زمانی که من گذاشتم به ارتفاع کیک بستگی داره . قالب من تقریبا ارتفاعش زیاد بود و حدود چهل دقیقه پختش زمان برد.

بعد از این مدت کیکو میذاریم یه کم خنک بشه و بر می گردونیم تو ظرفی که مناسبه .



برای تزئین روش من از دو رنگ گاناش با این دستور     استفاده کردم .

اول گاناش سفید رنگو ریختم و روشو با گاناش قهوه ای خط خطیش کردم .








و به این ترتیب یه کیک سورپرایز خوشگل داریم . حالا نسبتا خوشگل دیگههههههههههه





اینهم برش این کیک:






 


۱۰ اسفند ۹۱ ، ۱۲:۳۸ ۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

شهید خرازی








  همان یک دست ...

  کفایت میکرد برای هجوم دعاهای عاشقانه ات ...

افسوس که من با همین دو دست ِسالم ،

باز دعاهایم از لای قنوتم می ریزد روی زمین ...



به مناسبت سالروز شهادت حاج حسین خرازی
۰۹ اسفند ۹۱ ، ۱۹:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ن. علمی نیک