سلام.اشرفم.توجه کردی چقد چشای عباس شبیه چشای خودته!!!
خدا نگهشون داره ایشالا جمیعا سلامت باشن.
راستی اوستام فردا میره شعبه.قرارشده منو معرفی کنه.بین مدارک معرفی به شعبه یه موردش تصویر چک یا وجه الامانی پیوست نسخه قرارداد ارسالی
هست.چی کار کنم؟باید چک بیارم؟ خود چکو بفرستم ارومیه یا کپیشو
بعدا مشکلی پیش نیاره؟
سلام دارم از مراسم سالگرد میام
جای خالیتو دیدم دلم برات غش رفت شد!!!!
سال پیش همین روزا بود ملیکا داشت فعلای ترکی رو صرف میکرد
امسالم خواهرا همه جمع بودن ولی یکی از گلای مجلس کم بود
کاش شما هم بودین.مجلس مردانه امسال تو مسجد محل ما بود
کوچه مون پره ماشین شده بود.مجلس زنانه مثل هر سال بود.
ماشالا فاطمه چه عروس نازی شده.عباس آبله مرغون گرفته ولی حالش
خوبه عین خیالش نیس.خانوم دکتر تجویز فرمودن آبله عباس آقا تبرکه.
عمه ها طبق معمول قربون صدقه برادرزاده ها میرفتن.ومیزبان و دخترا و عروساش با روی باز پذیرایی میکردن و مثل هر سال میناو سمیه وخدیجه مجلس گردانی میکردن.امسال یه عروس تازه هم بهشون اضافه شده بود.یه دختر آروم کم حرف و باسلیقه باچشمای سبز و قیافه ظریف و دوست داشتنی.مجلس صمیمی بود و همه به هم کمک میکردن.عکس بابا بزرگ روی دیوار منو یاد گذشته ها انداخت.یاد مهربونیا ومظلومیت پدربزرگ یاد شیرینی کلامش.خدارحمتشون کنه!خان ننه با اون پوست سفیدش عصا به بغل.دایی یادم نمیاد ولی تو نگاه خاله ها و مادرم نسبت به دخترای دایی همیشه یه احترام خاصی موج میزنه.انگار تو وجود اونها برادرشونو میبینن.وهمین برای من
کافیه تا بدونم برادرشون چقدربراشون عزیز بوده.
خدا رو شکر بازم فامیل دور هم جمع بودن و یادی از درگذشته ها شد.
ایشالا سال بعد شمارو هم ببینیم.
نمیدونم دیدمش یانه؟موقع شهادتشون من چهل روزه بودم.
ولی وقتی ذکر خیرشون میشه
از صمیم قلب آرزو میکنم ای کاش دایی مهربونمو داشتم
خوش به حال آقاجونت.همه اولادش صالحه وصالح هستن
سلام معلوم به شما خیلی خوش میگذره پیش عزیزای خاله
خوب عزیز نمیگی دل بچه ی منو اب میکنی این عکسهای نی نی هاتونو تو سایت ت میذاری
یه دو تا گاز از عوض ما بگیر ازش
خدا حفظشون کنه