یک شب خواهم آویخت فانوس نگاهم را بر بالاترین شاخه انتظار .
و چشم خواهم دوخت به پایان راهی که روزی بر آن گام خواهی نهاد .
و می دانم که یکروز خواهی آمد ...
قسم به آواز تمام چلچله ها که در فراق بهار می سرایند ، می دانم که یکروز خواهی آمد .
و تا آنروز سپید، فانوس نگاهم آویخته خواهد ماند ، دوخته به دور دست ترین جاده . کاش امروز بیائی...
رسد به گوش دل و جان صدای آمدنت
اگر که بلبل و گل بر چمن صفا بخشند
نه گل بخواهم و بلبل صفای آمدنت...
او خواهد آمد...
ان شاءالله در راه آمدنش مفبد باشیم
اجرکم عندالله
یاعلی...