نمیدانم!
شاید هم خدا تو را نگه داشته است ذخیره برای روزهای سخت و تاریک....
کاشکی خدا تو را نگهداشته باشد ذخیره....
کاشکی....
سردار....
می ترسم، گویا روزهای سخت در پیش است.....
سردار
نمیدانم!
شاید هم خدا تو را نگه داشته است ذخیره برای روزهای سخت و تاریک....
کاشکی خدا تو را نگهداشته باشد ذخیره....
کاشکی....
سردار....
می ترسم، گویا روزهای سخت در پیش است.....
سردار
خدایا! تو که بزرگی... تو که مهربانی... تو که مهربانترینی... تو که بزرگترینی.
به حق این روزهای عزیزت، به حق لب تشنه سید جوانان بهشتت، خدایا! تو رو به حق لب تشنه روزه دارانت، به حق دل پاک بنده هات.
خدایا! تو رو به حق قرآن عزیزی که تو این ماه بر قلب نازنین پیامبرت نازل کردی... بچه های بی پناهو پناه بده...
خدایا! از چشم هیچ کودکی اشک فقر نچکه...
خدایا! تو رو به عظمت و بزرگیت سوگند...
از خون
جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو
قدشان، سرو خمیده
در سایه گل
بلبل از این غصه خزیده
گل نیز چو
من در غمشان جامه دریده
چه کجرفتاری
ای چرخ،
سر کین داری
ای چرخ
نه دین
داری،
نه آیین
داری ای چرخ
آقای سعید بیابانکی
میان خاک سر از آسمان درآوردیم
چقدر قمری بیآشیان درآوردیم
وجبوجب تن این خاک مرده را کندیم
چقدر خاطره نیمهجان درآوردیم
چقدر چفیه و پوتین و مهر و انگشتر
چقدر آینه و شمعدان درآوردیم
لبان سوختهات را شبانه از دل خاک
درست موسم خرماپزان درآوردیم
به زیر خاک به خاکستری رضا بودیم
عجیب بود که آتشفشان درآوردیم
به حیرتیم که ای خاک پیر با برکت
چقدر از دل سنگت جوان درآوردیم
چقدر خیره به دنبال ارغوان گشتیم
ز خاک تیره ولی استخوان درآوردیم
شما حماسه سرودید و ما به نام شما
فقط ترانه سرودیم – نان درآوردیم –
برای این که بگوییم با شما بودیم
چقدر از خودمان داستان درآوردیم
به بازیاش نگرفتند و ما چه بازی ها
برای این سر بیخانمان درآوردیم
و آبهای جهان تا از آسیاب افتاد
قلم به دست شدیم و زبان درآوردیم
خوشنشینان ساحل بدانند
موج این بحر را رامشی نیست
دل به امید رامش نبندند
بحر را ذوق آسایشی نیست
تا که دریاست دریا به جوش است
شورش و موج و گرداب دارد
هرگز از بحر جوشان مجویید
آن زبونی که مرداب دارد
ما نهنگیم و خیل نهنگان
بستر از موج توفنده دارند
این سرود نهنگان دریاست
بحر را موجها زنده دارند
ما نهنگیم و هر جا نهنگ است
طعمه از کام غرقاب جوید
نزد دریادلان مرده بهتر
زان که آرامش و خواب جوید
خوشنشینان ساحل بدانند
تا که دریاست این شور و حال است
چشم سازش ز دریا ندارند
سازش موج و ساحل محال است
حمید سبزواری
ممد!!! خوب شد نبودی ببینی بعضیا یادشون نیست چجوری رفتین و چرا رفتین... خوب شد نبودی ببینی حتی اسم فجرو هم خراب کردیم... خوب شد نبودی ببینی رو عهدمون نموندیم... خوب شد نبودی ببینی که با رفیقات رفتی و اینجا دارن چونه میزنن سر اینکه چرا بچه هاتون با سهیمه رفتن دانشگاه و به همه جا رسیدن... خوب شد نبودی ببینی خط کش هامونو گم کردیم و ملاکامون عوض شدن... نبودی ببینی جای خیلی چیزا عوض شده... خوب شد نبودی ببینی آرزوهامونو با سیمان پر کردن و دستمونو خالی گذاشتن... ممد!!! نبودی ببینی بازم سوم خرداد شد ولی خرمشهر آزاد ...