در مسیر آسمان

خونه ی حرفای من

۸۸ مطلب با موضوع «روزانه های من» ثبت شده است

اللهم العن قاتلی فاطمه الزهرا سلام الله علیها





رسیده روز طبیعت، ولی طبیعی نیست
که درد پهلوی مادر دگر طبیعی نیست

فراتر است ز حدّ تصورم دردش
صدای ناله ی مادر دگر طبیعی نیست...

کدام گُل، چه سرُ و سبزه و دلُ و چمنی؟
که زردی گُلِ حیدر دگر طبیعی نیست

فتاد روی سری در، دری که سنگین است
دگر برای همین دردِ سر، طبیعی نیست

حسن فتاده ز آب و غذا ولی زهرا
به جان فاطمه حالِ پسر طبیعی نیست

چه واژه های بدی آمده بمیرم من
در و سر و لگد و میخِ در....طبیعی نیست....

( شاعرشو نمیشناسم متاسفانه )
۱۴ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۲۸ ۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

هفت...سین...

آقا جانم !
هفت سین ِ سفره ی شما چیست ؟

سوز ِ دل ؟
سرمای غربت ؟
سنگینی یک بغض ؟
سیل ِ اشک؟
سکوت ِ تلخ ؟
سجادهُ اشک ؟
ساعتی که عقربه ندارد ؟

هفت سین ما که از قرار پُر از سرور ُ سلامتی و .. است ؛

اما !
نه !
باور کن .. بدون ِ تو هفت سین این دل ، جز سیل ِ اشک، جز سوز ِ دل ..

اصلا بدون ِ تو این دل سین ندارد ..


همش بغض است ُ دلتنگی ُ آهُ حسرت !!




۲۹ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۳۹ ۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

گل تاب فشار در و دیوار ندارد...


۲۹ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۱۷ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

ای تجلیِّ لافتی زینب



کار ِما امشب است با زینب

شبِ میلادِ نورها، زینب

سِرِّ وَالنجم و وَالضُحی زینب

آمده محور ِکسا زینب

دختر صبر مرتضا زینب

السلام علیک یازینب

ای نبوت به شأن زن زینب

اسدالله بت شکن زینب

فاطمه حیدر و حسن زینب

یک تنه کُلِّ پنج تن زینب

ازازل غرق خویشتن زینب

تاابد غرق ِ درخدا زینب

شب میلاد گریه مرسوم است

زیر پایت بهشت معلوم است

پلک های تو حَیُّ  قیوم است

قلم عاجز به وصف خانوم است

در حقیقت امام معصوم است

درلباس فرشته ها زینب

زینت روزگار بابایی

سند افتخار بابایی

درجلالت کنار بابایی

دختر باوقار بابایی

توهمان ذوالفقار بابایی

ای تجلیِّ لافتی زینب

آمدی سروری به تو دادند

شأن پیغمبری به تو دادند

تبر ِحیدری به تو دادند

تا که بال و پری به تو دادند

لقب مادری به تو دادند

مات وحیرانت انبیا، زینب

آمدی و گدا شدیم همه

در مقامت فناشدیم همه

دربدر هرکجاشدیم همه

راهی کربلا شدیم همه

به خدا با خدا شدیم همه

قل هوالله را نَما، زینب

آمدی انّمَا الحیاتِ حسین

آمدی زمزم و فرات حسین

ساحل کشتی نجات حسین

سرپناه مخدرات حسین

خنده های تو خاطرات حسین

خلقک من حسین یا زینب

عشق خیرالعمل درست کند

نامت از غم عسل درست کند

این برادر بغل درست کند

تاکه ضرب المثل درست کند

سایه بان در محل درست کند

ای برادر تورا فدا زینب

سه برادر کبوترت بودند

بچه های برادرت بودند

راه بندان ِ معبرت بودند

پاسبانهای معجرت بودند

همه پروانه یِ سرت بودند

که مبادا به کوچه ها. ..زینب…

در مسیر تو یک نفر باشد

شمع روشن در این گذر باشد

ناشناسی به دور و بر باشد

تا مسیر تو بی خطر باشد

یک قبیله تورا سپر باشد

وای از روز کربلا زینب

غصه و درد بی کران هم بود

کتک وسنگ بی امان هم بود

ترس از کشتن زنان هم بود

دور تو خولی و سنان هم بود

چادرت زیر دست و پا زینب


جواد پرچمی

۱۶ اسفند ۹۲ ، ۱۹:۰۳ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

22 بهمن مبارک باد

دیدی که دوام ” شب” بسی کوتاه است؟        دیدی که ” سحر” از پی شب، در راه است؟

آن عیسی ِ ما که زنده کرد، ایران را                 حقا که مسیحا دم و ” روح الله ” است



۲۱ بهمن ۹۲ ، ۱۸:۱۶ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

کربلا

نذر کرده ام صد دور تسبیح « اهدنا الصراط المستقیم» بخوانم
شاید این بار مسیرم به کربلایت افتاد ...


۱۹ بهمن ۹۲ ، ۱۸:۴۰ ۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

در بهشت

صفوان بن یحیى کوفى معروف به بیاع سابرى از نزدیکترین و مطمئن‏ترین یاران امام رضا علیه السلام مى‏گوید: روزى در حضور امام رضا علیه السلام نشسته بودم که از شهر قم و اهالى آن سخن به میان آمد و اینکه آنان در زمان ظهور حضرت ولى عصر علیه السلام به سوى آن بزرگوار میل خواهند کرد. در این لحظه امام هشتم علیه السلام به اهل قم درود فرستاده و فرمود: «رضى الله عنهم، ثم قال: ان للجنة ثمانیة ابواب و واحد منها لاهل قم; و هم خیار شیعتنا من بین سائر البلاد، خمر الله تعالى ولایتنا فى طینتهم; (8) خداوند از آنان خشنود باشد، سپس فرمود: همانا بهشت داراى هشت در است که یکى از آن درها مخصوص مردم قم است. آنان شیعیان برگزیده ما در میان سایر شهرها هستند. خداوند ولایت و محبت ما [اهل بیت] را با طینت آنان عجین کرده است.»


۱۴ بهمن ۹۲ ، ۱۶:۰۲ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

برکویر تشنه قم آب دریا آمده

بانو خوش آمدی 

بانو خوش آمدی که تو فرزند زهرای اطهری . بانوی آب و آینه ...بانوی پاکی و طهارت که تو دختر موسای جعفری... بانو خوش آمدی... پا بر زمین تفدیده قم نهادی و بهشت شد ...


بانو با آمدنت این زمین تیره و تار برکت یافت . با آمدنت آسمان قم رنگ دیگری به خود گرفت.  نور قدومش را در قم نهاد و قم ، بیت النور شد... خانه ای رنگ مهر و صف به خود گرفته .جایگاهی رنگ عبادت خدا یافته . و اینچنین بود که قم دری از درهای بهشت شد.

 
01
۰۳ بهمن ۹۲ ، ۱۵:۳۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

یلدای حسینی




درنای خشک مرثیه خوانی نمانده است
        طفلی برای زینب کبری نمانده است

باید به جای حافظ و سعدی لهوف خواند
     دیگر برای ما شب یلدا نمانده است








۳۰ آذر ۹۲ ، ۱۸:۱۴ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

مکن ای صبح طلوع...

ا



امشبی را شه دین درحرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع



۲۳ آبان ۹۲ ، ۱۰:۰۳ ۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ن. علمی نیک