در مسیر آسمان

خونه ی حرفای من

راستی ... فاطمیه آمد باز !!!

http://bayanbox.ir/view/3731350560675463198/photo-2016-02-22-15-38-51.jpg



مادر که نباشد نظم خانه به هم می ریزد

نگاه کن:

عجب دردیست بی مادری

علی نجف

حسن بقیع

حسین کربلا

زینب دمشق

مادر، قبر شما کجاست؟


۰۳ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۴۱ ۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

انتخابات...

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/31936/C/13941022_0131936.jpg



حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار مردم قم فرمودند: «حضور مردم یکی از آن عناصری است که دشمن را ناکام میکند. اینکه ما تکیه میکنیم، تأکید میکنیم، اصرار می‌ورزیم بر اینکه مردم همه شرکت کنند در انتخابات و من بارها این را قبلاً گفته‌ام که حتّی آن کسانی که نظام را قبول ندارند، برای حفظ کشور، برای اعتبار کشور بیایند در انتخابات شرکت کنند. ممکن است کسی بنده را قبول نداشته باشد، عیبی ندارد امّا انتخابات مال رهبری نیست، مال ایران اسلامی است، مال نظام جمهوری اسلامی است. همه باید بیایند در انتخابات شرکت کنند؛ این موجب میشود که نظام جمهوری اسلامی تقویت بشود، پایداری آن و ماندگاری آن تأمین بشود، کشور در حصار امنیّت کامل باقی بماند.» ۱۳۹۴/۱۰/۱۹


۰۳ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۳۸ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

شهید وطن افتخار میهن...



http://bayanbox.ir/view/7134583498502145026/photo-2016-02-06-20-28-27.jpg


گفتند شهید که غسل نمیخواهد!!!!

نمی دانستند غسل بهانه ای است که برای آخرین بار پسرش را نوازش کند....

۱۷ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۲۹ ۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

میلاد دو نور مبارک بادا...

شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد
زنده در گور غزلهای فراوان باشد
نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت
نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد
سایه ی ابر پی توست دلش را مشکن
مگذار این همه خورشید هراسان باشد
مگر اعجاز جز این است که باران بهشت
زادگاهش برهوت عربستان باشد
چه نیازی ست به اعجاز، نگاهت کافی ست
تا مسلمان شود انسان اگر انسان باشد
فکر کن فلسفه ی خلقت عالم تنها

راز خندیدن یک کودک چوپان باشد
چه کسی جز تو چهل مرتبه تنها مانده
از تحیر دهن غار حرا وا مانده
عشق تا مرز جنون رفت در این شعر محمد
نامت از وزن برون رفت در این شعر محمد

es12

شأن نام تو در این شعر و در این دفتر نیست
ظرف و مظروف هم اندازه ی یکدیگر نیست
از قضا رد شدی و راه قدر را بستی
رفتی آنسوتر از اندیشه و در را بستی
رفتی آنجا که به آن دست فلک هم نرسید
و به گرد قدمت بال ملک هم نرسید
عرش از شوق تو جان داده کمی آهسته
جبرئیل از نفس افتاده کمی آهسته
پشت افلاک به تعظیم شکوهت خم شد
چشم تو فاتح اقلیم نمی دانم شد
آنچه نادیده کسی دیدی و برگشتی باز
سیب از باغ خدا چیدی و برگشتی باز
شاعر این سیب حکایات فراوان دارد
چتر بردار که این رایحه باران دارد…

سید حمیدرضا برقعی

۰۷ دی ۹۴ ، ۲۲:۵۹ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

خلاصه مقاله قابلیت ها و ظرفیت های آموزش و پرورش در پیشگیری و مقابله با فتنه

قابلیت ها و ظرفیت های آموزش و پرورش در

 پیشگیری و مقابله با فتنه

نویسنده : نفیسه علمی نیک ( کارشناس ارشد فیزیولوژی جانوری، ناحیه 4 آموزش و پرورش قم) n.elminik@iran.ir

مقدمه :

      آموزش و پرورش نهادی است که در هر جامعه ای بنیاد نهاده و سازماندهی شده تا افراد نسل جدید پرورش یافته، بقا و دوام اجتماعی آن جامعه تضمین شود. ایده کلی آموزش نمی­تواند فقط محدود به آینده نگری و دادن شناخت و پرورش ذوق تحصیلی باشد بلکه باید در عین حال رفتارها و آگاهی ها را شکل دهد و در جهت­گیری زندگی فرد از ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی، معنوی و همچنین سیاسی موثر باشد و در رفتارهایی همچون تعقل، جامعه پذیری، جوانمردی، انضباط و روحیه کار جمعی، شناخت دوست و دشمن  بصیرت و آگاهی لازم را به فرد بدهد .

      نظام آموزش و پرورش از طریق آموزش سیاسی احساس وفاداری به نظام، احساس میهن پرستی، وابستگی به نهادها و آموزش­های سیاسی را در شهروندان تقویت می­کند و با بالا بردن سطح مشروعیت نظام سیاسی برای آن، تولید پشتیبانی کرده و اساس آن را استحکام می­بخشد در بسیاری از مدارس و تعداد کثیری از نهادهای کشوری و لشکری ضمن مواد درسی، مراسمی مانند سوگند وفاداری به نظام، سلام بر پرچم، ستایش از قهرمانان تاریخی، ملی و مذهبی و بسیاری آئین های دیگر را برگزار می­کنند که هدف اساسی همه آنها تقویت روابط عاطفی، سیاسی و احساسی کودکان و نوجوانان کشور است. ( روحانی،1385)

ویژگی های شروع فتنه و دایره شمول آن :

            در خطبه 151 نهج البلاغه پیرامون سرچشمه های آغازین فتنه مطالبی بیان شده که به آگاهی و شناخت ما در زمان بروز فتنه می افزاید و از این جهت برای پیشگیری از آسیب های مادی و معنوی فتنه امری ضروری خواهد بود: « فتنه در راههای پنهانی شروع می‏شود، و آن گاه اصل کثیف و رسوای پنهانیش آشکار می‏شود، (رشد و نمو فتنه همچون رشد و نمو دوران جوانی است. ) و آثارش همچون آثار سنگ است که به هرچه زده شود شکسته و خرد می­کند.» ( سید رضی، 1381: خطبه 151) که از این سخن مولا چنین برداشت می شود:

1-      فتنه در آغاز امری پنهان است، یعنی هدف­ها و مقاصد آن برای همگان کاملا مشخص نیست و آرام آرام پیش می­رود.

2-      اصل و باطن فتنه از راه های مختلف آشکار و در جامعه اجرا می­شود.

3-      رشدی مانند رشد جوانی دارد، یعنی مانند جوان که آرام آرام رشد می­کند و قوت و توانایی می­یابد، فتنه نیز مرحله به مرحله رشد می­کند تا به قوت برسد.

4-      آثار فتنه مانند آثار سنگ است، سنگ بر هر چیزی که برخورد کند آن را از بین می­برد، فتنه نیز به هر بخشی از جامعه وارد شود، آن را تضعیف کرده و به آن آسیب می­رساند.

             قرآن کریم در خصوص آثار فتنه می­فرماید: «و اتّقوا فتنة لا تصیبنّ الّذین ظلموا منکم خاصّة» ( الانفال: 125) و بترسید از فتنه ای که چون آید، تنها مخصوص ستمکاران نخواهد بود ( بلکه ظالمان و مظلومان همه را در بر می­گیرد.)

پس دایره شمول فتنه تنها جنبه فردی و شخصی نیست، بلکه همه اجتماع را در بر می­گیرد.

 شیوه‌های مقابله با فتنه گران :

     آنچه در این زمینه بسیار اهمیت دارد رجوع با آرا و نظرات بزرگان دینی است. با توجه به کلام مولا علی علیه السلام در نهج البلاغ همچنین بیانات و سخنرانی­های مقام معظم رهبری در جمع مردم و مسئولان شیوه هایی عملی در رابطه با مقابله با فتنه گران معرفی شده، از جمله: عمل بر اساس تقوا و یقین، رجوع به قرآن، تمسک  به اهل بیت پیامبر (علیهم الســــلام)، صبر، بردباری و مدارا ، بصیرت و هوشیاری در برابر فرصت طلبان، روشنگری و افشاگری، آرام نمودن اوضاع، جدا نمودن صف فتنه گران از فتنه زدگان، نمایاندن ظاهری بودن وحدت فتنه انگیزان، اقدام به هنگام و شجاعانه، ترویج ارزش‌‌ها،  تقویت باورها، تهیة طرح جامع تعلیم و تربیت اسلامی، ایجاد روحیه حقیقت شناسی، تقویت دانش دشمن شناسی.

تعریف آموزش و پرورش و بررسی کارکردهای سیاسی آن :

          بطورکلی کارکردهای آموزش و پرورشی را می­توان به دو دسته محافظه کارانه و نوآورانه طبقه بندی نمود. آموزش و پرورش کارکردهای مهمی برای نظام سیاسی انجام می­دهد که مهم­ترین این کارکردها را می­توان به قرار زیر برشمرد :

-          جامعه پذیری سیاسی نوجوانان و آشنا سازی آنان با فرهنگ سیاسی جامعه

-          گزینش، جذب و آموزش رهبران و کارگزاران سیاسی

-          ایجاد یگانگی سیاسی در جامعه

-          ایجاد زمینه برای تشکیل سازمانهایی که در جامعه نقش های سیاسی ایفا میکنند ( علاقه بند ، 1370 )

      یکی از کارکردهای اساسی آموزش و پرورش جامعه پذیری سیاسی است. فرایندی که در آن نظام سیاسی می­کوشد ارزش­ها و نگرش ها بر رفتارها وتمایلات مورد قبول ساختار حاکم را از طریق نظام آموزشی به افراد نسل های جدید انتقال داده و در آنها درونی سازد. آموزش و پرورش یکی از نیازهای اساسی انسان است و بدون آن رشد و شکوفائی شخصیت و قدرت خلاقیت و سازندگی افراد امکان پذیر نیست به شرطی که نظام سیاسی از ظرفیت و توانائی خاص برخوردار باشد که بتواند نیروهای مولود نظام آموزشی را به شایستگی به سوی خودآگاه، احساس مسئولیت و ژرف بینی سوق دهد و این میسر نیست مگر به واسطه نهادورزی و توسعه سیاسی نظام سیاسی .

      اگر یک جامعه بخواهد یک اجتماع سیاسی شود ، قدرت هر گروه باید از طریق نهادهای سیاسی اعمال شود. از آنجاکه نیروی انسانی مهمترین منبع توسعه است، برنامه های توسعه باید به گونه ای تدوین گردد که از این مبنع به­نحو شایسته استفاده گردد. نیروهای اجتماعی جدید برخاسته از فرایند آموزشی به دلیل برخورداری از سواد و آموزش نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی حساس بوده و نیروی جدیدی برای ایجاد تحول و دگرگونی اجتماعی در جامعه بشمار می­روند. جلب مشارکت بسط یافته گروه های اجتماعی جدید حاصل نظام آموزش و پرورش ، بوسیله نهادهای سیاسی انجام می­گیرد و این امر یک ضرورت مهم بشمار میاید .

تحول بنیادین و تربیت سیاسی دانش آموزان :

      درسندتحول بنیادین آموزش و پرورش به آموزش مسائل سیاسی به صورتی قابل قبول و پررنگ نگاه شده است.  براساس سند تحول بنیادین مقصود از تربیت سیاسی دانش­آموزان این است که مبانی و دیدگاه های حضرت امام (ره) ، رهنمودهای مقام معظم رهبری و ارزش های کلان انقلاب باید از دوران مدرسه به آنها آموزش داده شود، نه اینکه طرفداری از گروه یا حزبی خاص صورت گیرد. این تربیت باید به­گونه ای باشد که دانش­آموزان نسبت به مسائل سیاسی هوشیار و اهل بصیرت شوند. چراکه تربیت افراد بدون بصیرت نشانه رفتن خنجر به قلب جامعه اسلامی می­باشد.

      در جامعه ما معلمان از محبوبیت و تاثیرگذاری بسیاری برخورداند، ضمن اینکه پشتیبان قوی و بازوی توانمند نظام جمهوری اسلامی نیز به شمار می روند. معلمان به دلیل رویکرد فرهنگی و انقلابی که دارند، می توانند در عرصه های مختلف نقش آفرینی کنند. در پیروزی انقلاب اسلامی نیز معلمان نقش بسزایی ایفا کردند. معلمان در دفاع مقدس و نیز مدیریت کشور هم نقش تعیین کننده ای داشته اند. برهمین اساس رویکرد حاکمیت به آموزش و پروش هم بایدبراساس نیرو و نهاد تامین کننده سرمایه انسانی و مشروعیت ساز و تامین کننده امنیت اجتماعی و ملی در جهت تقوت قدرت واستمرار حکومت، تغییر یافته وعمل نماید.وبه معلم به عنوان بازوان اصلی  و حرفه ای ترین طراحان و رزمندگان کارزار فرهنگی اجتماعی و سیاسی نگاه کند تا ناگزیر نباشد روزبه روز بر تقویت بنیه نظامی خود افزوده وخود را درمسیر پر هزینه  و بی بازگشت رقابت های نظامی قرار دهد.

         نحوه نگرش و بینش دانش آموزی که دست پرورده معلمی با بصیرت است نسبت به جامعه پیش رو و زندگی اجتماعی و سیاسی خود می تواند بسیار ژرف و عمیق باشد و در نتیجه از آفت ها و آسیب هایی که در هر جامعه از سوی دشمن داخلی و خارجی وارد می شود مصون بماند. چنین فردی توانایی و مهارت شناخت دوست و دشمن و واکاوی رفتارهای آنها را داشته و با مراجعه به منابع موثق و قابل اعتماد می تواند از چنین آسیب ها و فتنه هایی در امان بماند.

نتیجه:

   آموزش و پرورش، کارکردهای متفاوت ولی به هم پیوسته ای دارد. با توجه به جامعه هدفی که اعضای این نهاد عظیم را در کشور تشکیل می دهند و اقلا چندین سال را در این نهاد گذرانده و آموزش و پرورش بر روی هر کدام سهمی از تعلیم و تربیت را دارا می باشد، نقش نظام تعلیم وتربیت بیش از پیش اهمیت می یابد. تا بحال در مقاطع مختلف و حتی در سخت ترین  برحه­ها، از قیام علیه رژیم ستمشاهی تا انقلاب و دوران دفاع مقدس و پس از آن جنگ نرم و هجمه های موذیانه دشمن از درون و بیرون، در همه حال نظام تعلیم و تربیت و معلمان ثابت نموده اند که تاثیر بسزایی بر روی دانش آموزان امروز که جوانان فردا هستند داشته­اند

          در نظام آموزشی ای که آینده جامعه را در گرو تربیت همه جانبه دانش آموز می­داند افراد ضمن وابسته­تر شدن به نظامی که به آن تعلق دارند برای قبول مسئولیت­های گوناگون آماده می­شوند. در این فرآیند افراد می­آموزند که با مشارکت در تصمیم گیری­های اساسی در سرنوشت خود شرکت کنند، در حوادث جامعه اطراف خود به دقت بنگرند و لایه های پنهان فتنه را بشناسند و با آن مقابله کنند. از تمام ظرفیت های خود در پیشگیری از جریان فتنه در جامعه و لایه­های آن جلوگیری کنند.

          با توجه به ویژگی­های فتنه و از سوی دیگر،  ویژگی های منحصر به فرد نهاد آموزش و پرورش از جمله منظم بودن، گسترده بودن جامعه هدف در آموزش و پرورش و طولانی و مستمر بودن زمان آموزش، بالا بودن سطح توانایی ها و آگاهی های افراد فعال بخصوص آموزگاران و مربیان در این نهاد،  آموزش و پرورش می­تواند به عنوان یک نهاد محوری با قابلیت و ظرفیت بالا در جهت پیشگیری و مقابله با فتنه های احتمالی بوجود آمده در جامعه ایران اسلامی، مورد توجه مسئولان و برنامه ریزان فرهنگی، به ویژه شورای انقلاب فرهنگی قرار گیرد.

 

 

 

 

 

 

 

۰۷ دی ۹۴ ، ۲۲:۴۶ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

همایش واکاوی فتنه 88

در همایش علمی پژوهشی واکاوی فتنه 88 که در حسینیه حضرت زهرا(س) پادگان ولیعصر با حضور سردار محمدرضا نقدی رئیس سازمان بسیج مستضعفین و شعبانعلی رمضانیان رئیس سازمان بسیج فرهنگیان برگزار شد از نفرات برگزیده این همایش که با ارائه مقاله در آن شرکت کرده بودند، تجلیل شد.


http://bayanbox.ir/view/9207305260423432567/photo-2015-12-30-21-53-42.jpg


در محور جایگاه آموزش و پرورش در برابر فتنه نفیسه علمی نیک از قم،حائز رتبه اول  شده و مورد تجلیل قرار گرفتند.


۰۷ دی ۹۴ ، ۲۲:۳۴ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

تاک انگور هم پریشان است...




خوش بحال کبوتری که حرمت را از دل آسمان میبیند.. دلم برای صحن و سرایت تنگ شده... برای خلوتی با دلم در کنار ضریحت... برای زمزمه های دلتنگی زائرانت... برای مشهدالرضایت...




بیت در بیت واژه در واژه
می کشم آه و می خورم افسوس
تو غریب مدینه هستی آه
پدرت هم غریب وادی طوس

دم به دم همیشه قلب پدر
با نفس های تو هماهنگ است
روز و شب قاصدک خبر می داد
دل بابا برای تو تنگ است
 
تو تمام وجود بابایی
او ولی از وجود تو دور است
قطره در قطره در هوای فراق
اشک او دانه های انگور است
 
چه فراقی خدا که از وصفش
دل واژه، دل قلم خون است
لحظه لحظه نفس نفس بی تو
دم او زهر و بازدم خون است
 
می نویسم ولی نمی دانم
پای این روضه تا کجا بکشد
می نویسم ولی خددا نکند
پدرت روی سر عبا بکشد
 
بعد یک عمر این دم آخر
حسرت دیدن تو را دارد
آه برخیز چون که دست امام
باید او را به خاک بسپارد
 
مو به مو مثل شام گیسوهات
تاک انگور هم پریشان است
اشک تو روی جسم او یعنی
غسل باران به دست باران است
 
ناله در ناله با صدای بلند
گریه کن راه گریه بسته که نیست
راستی وقت غسل راحت باش
گل پهلوی او شکسته که نیست
 
در و دیوار با تو می گرید
وقت غسلش چقدر غمگینی
نکند زخم میخ بر تن اوست
نکند خون تازه می بینی
 
زیر بال فرشته ساخته شد
در میان حریر تابوتش
در خراسان دگر نخواهد رفت
زیر باران تیر تابوتش
 
پیکرش غرق گل شد اما باز
گریه کردی دلت کجاها رفت
لحظه ای چشم بستی و دیدی
تیغ و شمشیر و نیزه بالا رفت
 
روضه خوان پدر شدی آن دم
یک طرف قلب خیمه ها می سوخت
آن طرف روی نیزه ها دیدی
سر خورشیدِ کربلا می سوخت
 
بی گمان موقع کفن کردن
بین دستان تو کفن لرزید
چه کشیده است آن امامی که
عشق را میان بوریا پیچید

شاعر : سید حمید رضا برقعی

۲۱ آذر ۹۴ ، ۱۲:۱۰ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

یادواره ای برای اینکه یادم نرود

سلام آقاجون مهربونم.... یادواره ات هم برگزار شد. خیلی از تو گفتیم و شنیدیم. خیلی خوب بود. هر جا که سر بر می گرداندیم عکس تو بود و نام تو بود... ولی هنوز هم تمام وجودم داد می زند کاش خودت اینجا بودی....بی پرده می گویم. خیلی به تو احتیاج دارم... به تو احتیاج داریم... و همین بودنت است که ما را نجات می دهد. هنوز هم دلم تو را می خواهد . مستندت را که نگاه کردم، صدایت را که شنیدم، وای که چقدر دلم هوایت را کرد بیشتر از همیشه و پر رنگتر از هر روز.... شاید خود خواهی باشد اگر بگویم فقط من تو را می خواهم... تو همینجوری هم کنارم هستی. نه فقط کنار من... اغراق نمی کنم وقتی می گویم خونت نه فقط در رگ های من و خواهرانم که در اندیشه تمام جوانان وطنم جاریست... باز هم کنارم بمان .. همین قدر پر رنگ ....






۱۳ آذر ۹۴ ، ۱۸:۰۶ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

دلم برای مردم روزهای جنگ تنگ می شود....

      این روزها خیلی دلم تنگ می شود . برای روزهایی که دیگر نیستند. برای دور همی های عصر. برای کامواهای کلاف نشده ای که مادر دسته دسته از مسجد محل می آورد. دور هم کلاف می کردیم و می بافتیم. برای گره گرهی که روی میل سر می انداختیم و رج هایی که با سلام و صلوات بالا می رفت . بمیرم الهی، چقدر هم زمخت و خشن بودند آن کامواها. دلم تنگ می شود برای کیسه های کشمش و گردوی مدرسه که دانه دانه تمیز می کردیم و بسته بندی می شدند . گاهی توی بسته عکس امام هم می گذاشتیم. بعدها فهمیدیم این بسته ها چقدر در جبهه طرفدار داشته و سر این بسته ها بخاطر آن عکسها سر و دست می شکستند تاعکس را درون کیسه نایلونی بپیچند و روی جیبشان بچسبانند همان جیبی که روی قلبشان بود.. قلبی که برای صاحب آن عکس می طپید.

     دلم تنگ می شود برای حرف هایی که خانم معلم موقع بسته بندی می گفت : بچه ها حرف نزنید فقط صلوات بفرستید و چهار قل و فوت کنید به این کشمش ها. معلوم نیست هر کدام نصیب کدام رزمنده شود و کدام جوان رشید را سیر کند... خانم راست می گفت. شاید چند تا از همین بسته ها رزمنده هایی را که مجبور بودند چند روز توی کانال بی حرکت بمانند از گرسنگی نجات داد... چند روزی میشد که مجبور بودند زیر آفتاب داغ تابستان جنوب، بی حرکت توی کانال بمانند.حتی نماز را با تیمم و نشسته می خواندند.  اطرافشان همان نزدیکی ها پر بود از تیربارهای دشمن بعثی. اگر سری بالا می رفت خیلی زود بر می گشت، خونین و متلاشی. هرگونه تحرکی می توانست نشان زندگی باشد در آن کانال و حتما باران تیر بود که ببارد و این نشان نماند. تا روزی که نیروهای کمکی برسند بسته های خرما خشک و کشمش و گردوی هدایای مردمی بود که بین آنها دست به دست می شد و زنده نگهشان داشته بود. نمی دانم  من با چند دانه خرما و کشمش چند روز می توانم زنده بمانم ولی حتما اگر بدانم آن دورترها چشم­هایی منتظرم هستند و دلهایی نگران، قضیه فرق خواهد کرد.

      دلم تنگ می شود، حتی برای صدای آژیر وضعیت قرمز، پناه گاه های تاریک و صدای خاموش کن خاموش کن های نوجوانان بسیجی در پسکوچه های شهرم وقت بمباران. برای ماسک های دست ساز مادر که آن را از دو لایه پارچه و تکه ای ذغال میان پارچه ها دوخته بود برای وقتی که شاید دشمن دون هوس بمباران شیمیایی شهرها به سرش بزند، تا عاقبتمان مثل کودکان بیگناه حلبچه نشود. نمی دانم اگر آن روز می رسید این تکه ذغال چقدر می توانست ریه های من و کودکان شهرم را از تنفس هوای مسموم نگه دارد، اما امروز همان ماسک­ها را لازم دارم  برای محافظت در برابر هوای آلوده در هجوم بادهای مسمومی که از غرب می وزند. این روزها هوای شهرم طوفانیست. خیلی از مردمان شهرم در میان کانال های ماهوار بدنبال لایف استایل هستند و دل من برای سبک زندگی های روزهای دور تنگ می شود. روزهایی که حرفها شعار نبود عمل بود. اقتصادمان مقاومتی بود و دل هایمان راضی. قد کوتاه شده ی مدادهایمان را با کاغذی لوله شده که به ته مداد می چسباندیم بلند می کردیم و تا آخرین سانت باقیمانده از نوک مداد می نوشتیم بابا آب داد... و اینگونه بود که ما قد بلند شدیم... بزرگ شدیم تا امروز بچه هایی تربیت کنیم که هر روز توی مدرسه مدادهایشان را گم می کنند و اصلا نمی دانند خودکارهایشان لابلای کدام حاشیه جا مانده است.

      دلم تنگ می شود. برای نیمکت های چهار نفری مدرسه، دعای وحدت های مراسم صبحگاه، جمع آوری هدایا و نامه برای جبهه. یک گوشه نشستن و نامه نوشتن برای برادران رزمنده ای که فرسنگ ها دورتر شاید زیر نور منور شبانه قرار است این نامه را بخوانند: برادر رزمنده ام سلام. سلامم را که از کنار مرقد مطهر حضرت معصومه سفرش را آغاز کرده، کوه ها و دشت های سرزمینم را طی کرده تپه ماهورها را پشت سر گذاشته پشت سنگرهای زیادی سرک کشیده و از زیر باران گلوله گذشته و اکنون به دست شما رسیده است بپذیرید. برادر رزمنده ام ما در اینجا برای شما ژاکت می بافیم شال و دستکش و کلاه می بافیم و با هر دانه ای که سر می اندازیم صلوات می فرستیم و برای سلامتی امام و شما دعا می کنیم. برادر رزمنده ام...

     دلم تنگ می شود برای امام عزیزمان که دستهایش روی بالکن جماران مثل سایبانی مهربان بر سر برادران رزمنده ام افراشته بود. تبسمش، که از پشت شیشه تلوزیون مرا به اوج می برد و کلام نافذش که تفسیر بلندترین معانی بود.   عکس امام خامنه ای را جلوی رویم می گذارم و برای سلامتیش دعا می خوانم تا کمی از دلتنگی هایم فرو کش کند.

        دلم تنگ می شود برای مدرسه هایی که سنگر بودند و سنگرهایی که مدرسه. اصلا همه جای کشور مدرسه بود . آقا معلم هایی که رفتند و دانش آموزانی که بر نگشتند. چه خوب گفت آن نویسنده نام آشنا که " جنگ برای ما نعمت بود" دلم برای همه نعمت هایی که جنگ برایمان داشت تنگ  می شود. از روزی که غواص ها برای نجات شهرمان آمده اند دلم بیشتر تنگ می شود. انگار یکی دست زندگیم را گرفته و دارد لنگرم را از میان لجن های دنیا بیرون می کشد. می دانم آن بالاتر ها روی سطح آب گرمتر از این پایین است. آنجا خورشید انتظارم را می کشد بیشتر از آنچه من منتظرش هستم.

      دلم تنگ می شود برای صحن نورانی مسجد جمکران وقتی که چون پدری  دلسوز سایبانش را گسترد برای مردمی که از ترس موشک باران شهرها به حریم امن امام زمانشان پناه برده بودند. برای سحر های جمکران که با صدای اذان و دعای عهدی که از بلندگوهای مسجد پخش می شد بیدار می شدیم و برای وضو از خوابگاه تا آن سوی صحن می رفتیم . در راه بازگشت، نسیم مهربان صورتمان را خشک می کرد  و گه گاه صدای انفجار موشکی در بیابان های اطراف به گوش می رسید. و ما گوش تیز می کردیم و چشم براق، که ببینیم موشک، دل کدام تکه از آسمان را شکافته و سینه کدام قطعه از زمین را زخمی کرده ولی ایمان داشتیم که زیر سقف آسمان جمکران به ما آسیبی نخواهد رسید و نرسید. واقعا هم جنگ برای ما نعمت بود. اگر جنگ نبود ما کجا می توانستیم بیش از یک ماه مهمان  خوان گسترده امام زمانمان باشیم، پناهنده مسجدش و مجاور وجودش. زیر سقفش منزل کنیم و ماوا و زندگی کنیم.... دلم این روزها خیلی تنگ می شود...

 

     دلم تنگ میشود برای صدای صادق آهنگران ، همان جوان لاغر اندامی که با شور و شوق هر که دارد هوس کرب بلا را می خواند. آن روزها خیلی ها در شهر من هوس کرب و بلا داشتند. یادم نمی رود مغازه هایی که بسته می شدند و چند ماه بعد عکس صاحبشان توی یک قاب کاغذی روی شیشه مغازه خودنمایی می کرد با یک نام شهید قبل از اسمش. اما باز هم هوس کر ب و بلایی شدن میان مردان شهر من تمامی نداشت. ... باز هم حاج صادق آهنگران می خواند، اما با سوز: اگر آه تو از جنس نیاز است... در باغ شهادت باز،باز است... و من باز هم به غواص هایی فکر می کنم که برای نجات شهرم آمدند و دعا می کنم یکی از آنها مرا هم نجات دهد. تا شاید چشمانم به خورشیدی که آن بالا انتظارم را می کشد روشن شود... من هنوز منتظرم. 

۱۶ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۵۷ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

هونکار بیندی( خان پسند)

http://bayanbox.ir/view/4341864999437217534/IMG-%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B5%DB%B0%DB%B1%DB%B2%DB%B6-%DB%B2%DB%B1%DB%B0%DB%B8%DB%B2%DB%B3.jpg



ترکیه یک کشور اسلامی است و طبیعتا آداب و رسوم غذائی اش نیز بیشتر با قوانین اسلامی مطابقت دارد . چنان دیگر کشور های اسلامی ، نان جزو ثابت سفره ترکیه است . به طوری که اگر غذا برنجی هم باشد ، در کنارش حتما از نان استفاده میشود . در ترکیه بر خلاف ایران که وعده ناهار حجیم است ، خانواده ها اکثرا در سفره شام جمع شده و غذای اصلی را شام صرف می کنند . گوشت قرمز نیز جایگاه خاصی در سنت غذائی ترکیه دارد . معمولا یک تکه گوشت مرغ و یا گوشت بره گریل شده همراه با سبزیجات مختلف چون بادمجان ، کدو ، هویچ و سیب زمینی و یک سس مخصوص ، انتخاب ساده و آسانی برای وعده ناهار و یا شام در ترکیه است .
با انکه در ترکیه در هر فصلی هر سبزی و میوه یافت میشود ، ولی با فرارسیدن تابستان تنوع سبزیجات و میوه جات افزایش یافته و آشپز خانه ها غنی تر می گردد . بادمجان که در اصل یک سبزی تابستانی است و اقلیمی گرم میخواهد ، در زمستان نیز در گلخانه ها ، به آسانی پرورش می یابد . بادمجان که در مطبخ ترک از آن بعنوان شاه سبزیجات و یا گوشت فقرا نام برده میشود ، کار برد فراوانی در آشپزخانه ترک دارد . به عبارتی بادمجان صاحب فرهنگ خاصی در مطبخ ترک بوده و حدود 200 نوع غذا با آن پخته می شود .
بادمجان در مطبخ عثمانی نیز یک سبزی سلطنتی بشمار میرفت . آشپز های در بار عثمانی برای یافتن طعم و لذت های جدید ، به بادمجان توجه خاصی نشان میدادند . آنان برای ممنون ساختن خاندان عثمانی ، بیشتر از بادمجان برای ابداع غذاهای جدید ، استفاده می کردند . خوراک هونکار بیندی به اصطلاح فارسی ، شاه پسندید ، از جمله ابداعیات استادان آشپزی دربار عثمانیست ، که گفته میشود برای سلطان مراد چهارم و در سالهای بین 1612 تا 1640 کشف شده است . این غذای مغذی که در این برنامه به شرح آن خواهیم پرداخت ، نه تنها در دوره عثمانی بلکه امروزه نیز ، گل سر سبد سفره میهمانی های ویژه در ترکیه می باشد. (منبع : مامی سایت)


و اما طرز تهیه در ادامه مطلب

ادامه مطلب...
۰۴ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ن. علمی نیک