در مسیر آسمان

خونه ی حرفای من

نان رول مارمالادی

این نون بسایر نرم و پوکه با بافتی ابر مانند و خوشمزه... می تونه شیرین باشه برای رولهای شرینی و بدون شکر برای کلوچه های غذایی... خوش قلقه و هر چقدر هم سعی کنید خراب در بیاد این خمیر حرفتونو گوش نمیده و خوب در میاد

.

.

اول مواد لازم برای خمیر: 


آرد 500 گرم
تخم مرغ 1 عدد
شیر گرم 250 میلی لیتر
روغن مایع 6 قاشق غذاخوری
مایع خمیر فوری یک قاشق غذا خوری سرپر

نمک یک قاشق چایخوری
شکر 2 قاشق غذاخوری ( در صورت جایگزینی با نمک 1 قاشق غذاخوری )

طرز تهیه:در کاسه ای تخم مرغ را شکسته و نمک و شکر و روغن مایع و شیر گرم را به آن بیفزایید و مخلوط کرده و مایع خمیر را اضافه کنید.آرد را کم کم به مواد فوق افزوده تا هم بزنید وقتی آرد به راحتی جذب مواد نشد ( به اصطلاح مایع از آرد سیر شد ) و نیاز به هم زدن بیشتر داشت اضافه کردن آرد را متوقف کنید حتی اگر از آردتان مانده باشد.فر را از قبل گرم کنید تا به گرمای مطلوبی برسد.خمیر را به اندازه توپ های کوچک درآورده و با حوله روی آن را بپوشانید.فر را خاموش کرده و خمیر را به مدت 20-30 دقیقه در آن قرار دهید ( تقزیبا تا زمانی که فر سرد شود )در صورت تمایل بعد از این زمان می توانید خمیر را با چیزی پر کنید که این مرحله بعد از بیرون آمدن خمیر از فر صورت می گیرد.

.

.

من بعد از اینکه خمیرو از فر در آوردم و به اندازه کافی ور اومد بود نازک بازش کردم و توش مارمالاد کیوی مالیدم







//bayanbox.ir/view/4504029190549490531/WP-20141211-013.jpg


بعد خمیرو رول کردم و به این شکل بریدم و شکل دادم:

//bayanbox.ir/view/8708395776572611228/WP-20141211-022.jpg



//bayanbox.ir/view/6425736476702734050/WP-20141211-014.jpg










قسمتی از خمیرو هم باز کردم و توش گاناش مالیدم:


//bayanbox.ir/view/4728213629403887906/WP-20141211-019.jpg



و این هم نون های آماده بعد از پختن:



//bayanbox.ir/view/2879188976333740580/WP-20141211-021.jpg



//bayanbox.ir/view/6520543274974187765/WP-20141211-028.jpg


//bayanbox.ir/view/1550141790892141745/WP-20141211-041.jpg






۲۰ آذر ۹۳ ، ۲۳:۵۲ ۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

خانه عنکبوت

سوره عنکبوت آیه ۴۱

مثل کسانی که غیر از خدا را اولیای خود برگزیدند، همچون عنکبوت است که خانه ای برای خود انتخاب کرد و سست ترین خانه ها خانه عنکبوت است، اگر می دانستند!

‏سوره عنکبوت آیه ۴۱ 
مَثَلُ الَّذینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ . (عنکبوت: 41)

مثل کسانی که غیر از خدا را اولیای خود برگزیدند، همچون عنکبوت است که خانه ای برای خود انتخاب کرد و سست ترین خانه ها خانه عنکبوت است، اگر می دانستند!‏


عکس از نت
۰۸ آذر ۹۳ ، ۱۴:۵۵ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

حلوای لبو

این حلوا هم مثل حلوای هویجه تقریبا ... با این تفاوت که عطر لبو توش محسوس تره . پس اگه لبو دوست ندارید اقدام به پختن این حلوا نکنید. من که دوست داشتم و پختم....

مواد لازم :

 روش اول:
لبو  پخته و پوره شده 1 پیمانه
شکر یک دوم پیمانه
شیر خشک 1 پیمانه
روغن حیوانی 3 ق س
پودر هل 1 ق چ

پوره لبو + شکر+شیر خشک و روغن را مخلوط میکنیم و روی حرارت میذاریم و مرتب هم میزنیم تا شکر  آب شده و حلوای خشکی به دست بیاد و کمی به روغن بیفته . در آخر پودر هل را اضافه کرده و وقتی کمی سرد شد به ظرف سرو منتقل می کنیم.

روش دوم ( روش تنبلونه خودم :)  )


//bayanbox.ir/view/6371596406991216856/DSC00013.jpg



من از این حلوا برای لایه میانی کیک حلوا استفاده کردم

//bayanbox.ir/view/3876678518753804348/DSC00037.jpg





دقیقا همون روش حلوای هویج با این تفاوت که جای هویج پوره لبو میریزیم...


۲۸ آبان ۹۳ ، ۲۱:۱۶ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

حلوای هویج

حلوای هویج خیلی حلوای خوشمزه ایه . شیک و مجلسی ... درست کردنش هم راحته و وقت گیر نیست... 

   



مواد لازم: نیم کیلو هویج فرنگی

یک و نیم پیمانه آرد

یک پیمانه شکر

نصف پیمانه روغن مایه

یک پیمانه گلاب

یه ریزه زعفرون

.

.

.

طرزتهیه: 

هویجارو پوست کنده و آب پز می کنیم . آبش به اندازه ای باشه که در نهایت خیلی کم آب داشته باشه ولی اون اندازه ای نباشه که ابو دور بریزیم و خاصیتش از بین بره.

بعد هویجارو پوره می کنیم.

//bayanbox.ir/view/2198557871133709534/DSC00005.jpg


آردو با حرارت ملایم و مدت حدود نیم ساعت تفت میدیم . طوری که رنگش عوض نشه ولی خامی آرد از بین بره. اگر کم تفت بخوره در نهایت حلوا کشدار بوده و طعم خامی خواهد داد...

حالا روغن مایعو اضافه کرده سپس به ترتیب شکر، گلاب و پوره هویجو اضافه کرده و مرتب هم می زنیم. 

تا حدی باید هم بزنیم که حلوا گلوله بشه و از ظرف جدا بشه . حالا ظرفو از روی حرارت برداشته و ظرفو مدام محکم تکون میدیم و به اصطلاح حلوا رو گهواره می کنیم. به این ترتیب کمی به روغن می افته و صاف و یکدست میشه و آماده تزیین.


//bayanbox.ir/view/5872536122528123764/DSC00011.jpg

من با این حلوا همراه با حلوای لبو کیک حلوا درست کردم.

برای کیک از این دستور استفاده کردم . و مثل این حلوا کیکمو حلوا کشی و تزئین کردم.

لایه میانی هم حلوای لبوئه

برای هویج کوچولوهای روش کمی حلوای لبو به مقدار بیشتری حلوای هویج اضافه کردم خوب مخلوط کردم تا نارنجی یکدستی بهم بده و هویجارو تو دست شکل دادم. برای سبزی ته هویجا هم از یه پر شوید استفاده کردم.

اینم عکسای کیکم که خوششون میومد هی فیگور بگیرن ازشون عکس بندازم  :)



//bayanbox.ir/view/4903479832837777568/DSC00044.jpg




//bayanbox.ir/view/1566540974926035891/DSC00043.jpg



//bayanbox.ir/view/6771014871915012571/DSC00040.jpg



//bayanbox.ir/view/6438529279952387864/DSC00047.jpg



//bayanbox.ir/view/11884581261437643/DSC00029.jpg










اینم حلواهایی که عاشورا درست کردم

.

.

واااااااااااااییییییییییییی خدا منو ببخشه کلی هم ملیکا کمک کرد تو تزئینش  خخخخخخخخخخخخخخخ





۲۸ آبان ۹۳ ، ۲۱:۰۷ ۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

محرم نامه...

//bayanbox.ir/id/3946679935393657602?view




//bayanbox.ir/id/8158934923111684488?view



//bayanbox.ir/id/6668161573624699695?view


//bayanbox.ir/id/247583684551065831?view



//bayanbox.ir/id/8435886221188589928?view




۰۸ آبان ۹۳ ، ۱۳:۰۶ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

حلوای اوماج ( اوماج حالواسی)

یه دستور اختصاصی از آبجی فاطمه خانوممون

حلوای اماج:
مواد لازم :
دو پیمانه آرد
سه چهارم پیمانه روغن
یک آبپاش خالی و یک لیوان شیر

نصف استکان گلاب
گردوی نیمکوب در صورت تمایل
در صورت تمایل پودر یا عرق هل کمی( روش سنتی هل نداره )
برای شهد : کمی آب نصف پیمانه شکر و
نصف پیمانه شیره انگور یا دوشاب
زعفران دم کرده کمی
طرز تهیه : این حلوا یکی از حلواهای محلی آذربایجانه ( گرگانیای عزیز هم درست میکنن که اونا عسل هم میریزن که ما عسل نداریم توش) حلوای بسیار خوشمزه ایه و معمولا برای مراسم این حلوا رو درست میکنن. تو روش سنتی آرد رو توی یک مجمع بزرگ میریزن و سپس با دست روش آب میپاشن تا خیس بشه . بعد این آرد خیس رو از آبکش رد میکنن و با دست روی آرد میکشن تا از سوراخهای آبکش به صورت دانه های خمیر رد بشه .



ما این کارو میکنیم: آرد رو توی یک سینی میریزیم . با آب پاش روش شیر میپاشیم و با دست دیگه با یه چنگال مدام سطحش رو به هم میزنیم تا آرد به گلوله های ریز خمیر( اوماج) تبدیل بشه .


//bayanbox.ir/id/6659080452554509508?view


//bayanbox.ir/id/3182826851717635635?view






حالا این سینی رو میذاریم تو آشپزخونه تا یه کم خشک بشه . 


//bayanbox.ir/id/6931940210259107758?view

چون اگه تو همین حالت سرخش کنیم کاملا دونه ها به هم چسبیده و خمیر میشه .


در این فاصله با نصف پیمانه شکر شربت درست میکنیم توی این شربت زعفران هم می ریزیم. و توش نصف پیمانه دوشاب ( شیره انگور) غلیظ می ریزیم و میگذارم یه کم بجوشه تا موقع ریختن توی حلوا داغ باشه. میشه فقط از دوشاب استفاده کنیم و اصلا اب و شکر نریزیم.

//bayanbox.ir/id/5686731814499278925?view


وقتی اوماجها کمی خشک شدند میریزیمشون توی غذا ساز تا دونه ها همه یکدست ریز بشن.



//bayanbox.ir/id/252065867201027342?view

در روش سنتی اوماجها رو با دو سه سایز الک می کردند و اول اوماجهای درشت رو تو روغن و در اخر اوماجهای ریز رو میریختن تا اوماجها در نهایت یک دست سرخ بشن.  تو غذا ساز که می ریزیم همه اوماجها یک اندازه میشن پس نیازی به الک کردن نداریم. سه چهارم پیمانه روغن رو داغ میکنیم( در صورت استفاده از روغن حیوانی حواستون باشه که خیلی داغ نشه ) و اوماجها رو توش میریزیم . و روی حرارت ملایم همش میزنیم تا سرخ بشه. به قدری هم می زنیم که رنگش کاملا عوض بشه .


//bayanbox.ir/id/2422916321558791513?view


//bayanbox.ir/id/2239464087799262370?view


//bayanbox.ir/id/2575907043406632504?view








حالا وقتشه که شربت رو تو حلوا بریزیم . البته قبلش یه کم گلاب یا عرق هل توی شربت می ریزیم. شربت رو که ریختیم توی حلوا یه کم روی حرارت هم میزنیم تا به خورد حلوا بره و از روی حرارت بر می داریم.اگه خواستیم می تونیم یه مقدار گردوی ریز خرد شده هم تو این مرحله اضافه کنیم و هم بزنیم...




این حلوا کلا تزئین خاصی نداره و همینجوری سرو میشه . ضمن اینکه بسیار خوشمزست... درست کنید و لذت ببرید

۲۴ مهر ۹۳ ، ۱۳:۳۹ ۲۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

اولسبلانگاه 2

//bayanbox.ir/id/4808094814264449002?view




//bayanbox.ir/id/4914131139435348019?view






//bayanbox.ir/id/8101305470116837066?view



//bayanbox.ir/id/1892810190687772037?view



//bayanbox.ir/id/4046842893956795267?view






//bayanbox.ir/id/6780315796066274047?view




//bayanbox.ir/id/6852057607339972445?view



//bayanbox.ir/id/1572794111722520970?view

۱۵ مهر ۹۳ ، ۱۷:۰۵ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

ماسال - بهشت اولسبلنگاه

یه استادی داشتیم خیلی اهل سیر و سیاحت و طبیعت نوردی بود... سعنی الانم حتما هست ولی دیگه استاد ما نیست.... هیچی دیگه... اینجا رو هم اون معرفی کرد...


ماسال شهری در استان گیلان ایران که در کنار کوه‌های تالش واقع شده‌است. معنی کلمه ماسال کوه وار یا کنار کوه یا دارای کوه است که از کلماتی مانند مسال,مازال و ... گرفته شده است فاصلهٔ ماسال از شهر تالش ۶۰ کیلومتر است و با رشت از راه صومعه‌سرا ۵۵ کیلومتر فاصله دارد.



عبدلی، علی، تالشی‌ها کیستند، تهران: انتشارات ققنوس، چاپ دوم، تابستان ۱۳۶۹.

  اطراف ماسال پر از کوه هاییه که از دور ابی و پر شکوه به نظر می سرند و وقتی که نزدیک بشی و به دل جاده هاش بزنی بی پایان و خیره کننده هستند.

































۱۲ مهر ۹۳ ، ۱۷:۴۵ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

تابستانی که گذشت (2)

و اما تابستانی که گذشت .... ورژن جدید...

امسال تابستونم پیوند خورد با پایان نامه و آزمایشگاه و موش های صحرائی ( رت)

























قرار بود تاثیر عصاره هیدروالکی چای کوهی رو روی وابستگی روانی ناشی از مورفین تحقیق کنیم... و قرار بود کار حد اکثر دو هفته و نیم طول بکشه... ولی به خاطر گرمی هوا و سختی کار بیشتر از یک ماه و نیم طول کشید...




ولی هر چی بد تموم شد.... و بعد از یه استرس طولانی خدا کمک کرد و هفته پیش از پایان نامم  با نمره کامل دفاع کردم....

خدایا شکرت....
۰۸ مهر ۹۳ ، ۲۳:۴۴ ۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ن. علمی نیک

تابستانی که گذشت (1)

بچه که بودیم ماه مهر پامونو که می ذاشتیم تو مدرسه اولین موضوع انشامون بی برو برگرد این بود: تابستان خود را چگونه گذرانده اید...

من اصلا یادم نمیاد دقیقا تو اون انشاها چی می نوشتم...

اصلا از شیطنتایی که تابستون کرده بودیم می نوشتم یا نه؟

یا از شوق و اشتیاقی که برای رفتن به روستای پدری داشتم...

و غمی که از برگشتن تو دلم پر میشد...

عاشق روستا بودم. بازی ها و شیطنتا...

از صبح زود با صدای خروسا از خواب بیدار شدن و صبحانه خورده نخورده دنبال گله گاوا راه افتادن...

تا عصر دنبال گاوا دویدن...

راه رفتن تو کوچه باغای خاکی که با راه افتادن گله خاک بیشتر ی هم تو هوا بلند میشد... دویدن و دویدن... و فریادهای شاد...




شستن گاوا تو رودخونه پر آب "گودوخ بوغان" و سرتا پا خیس شدن و دراز کشیدن رو چمنا تا خشک شدن لباسا...



نهنج گل سرخارو جمع میکردیم از تو نخ رد می کردیم و میشد یه گردنبند زیبا و از انداختنش به گردنمون سراپا ذوق و شوق می شدیم... انگار که صاحب بهترین و گرانقیمت ترین جواهرات عالم شدیم... جواهری از " قیزیل گول"





خوردن گندم برشته تو قره خرمن یا همون "سوتول" خودمون...

گاز زدن سیبای ترش و شیرین نیمه رسیده ...




بالا رفتن از درختا...






خوردن سنجدایی که از بس گس بودن دهنو جمع می کردن...




جمع کردن خاکشیر و شربت درست کردن...


میون یونجه زار گلای بنفشی رشد می کرد تپل... مثل یه توپ کوچولو زیبا.... طعم شیرینی داشت... تو عالم کودکی حتی به اونا هم رحم نمیکردیم و میخوردیمشون...












گاز زدن لقمه کره تازه که همین الان از تو مشک در اومده...

شبا قایم باشک و قایم شدن همه جای خونه ... حتی تو طویله و میون گاوا...



و آخر شب جمع شدن دور هم تو اتاق بزرگ و تاپ تاپ پنیر بازی کردن...

شب موقع خواب قصه های شیرین بزرگترا...

" کیم یاتیپ کیم اویاخ؟ هاممی یاتیپ جیتتان اویاخ"....

و مگه ما می خوابیدیم.... شاید تیرهای سقف بالاخره خوابشون می برد ولی ما هنوز بیدار بودیم و بازی می کردیم ....





یادش بخیر خونه های با صفا پنجره های آبی به رنگ زیباترین آسمون و دلبازترین بیکرانه...



خونه هایی که ازشون فقط یه خاطره با یادگار مونده...


















روستای من.... روستای پدری من.... تابیه
























۰۸ مهر ۹۳ ، ۲۳:۲۲ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ن. علمی نیک